در ادامهی داستان فیلم جوکر، آرتور در مقطعی یک نامه را در خانهی خود پیدا کرد که از طرف مادرش پنی، به میلیاردر معروف و نامزد شهرداری یعنی توماس وین نوشته شده بود. در این نامه ادعا شده بود که آرتور فرزند نامشروع توماس است. مدتی بعد دو کارآگاه از پلیس شهر گاتهام برای مشارکت احتمالی آرتور در قتلهای قطار بررسیهایی انجات دادند. پس از آن پنی بیمار شد و در بیمارستان بستری شد. آرتور برای گرفتن جواب پاسخهایش به عمارت وین رفت و در آن جا با پسر توماس یعنی بروس ملاقات کرد. آرتور پس از یک درگیری با خدمتکار خانواده وین یعنی آلفرد پنیورث اقدام به فرار کرد.
طی یک رویداد عمومی، آرتور موفق به دیدار با توماس شد و موضوع نامه را برای او مطرح کرد. اما توماس به او اعلام کرد که پنی تنها یک مستخدم که از نظر وضعیت روانی نیز ناپایدار بوده است، و این که پنی مادر واقعی آرتور نیست. آرتور با انکار کردن این موضوع، به بیمارستان ایالتی آرکام رفت و پرونده مربوط به پنی را سرقت کرد. این پرونده نشان میداد که آرتور در کودکی رها شده و پنی او را به فرزندخواندگی قبول کرده است، و موضوع مهم دیگر این که پنی مادری سهلانگار بوده که اجازه داده دوستش از آرتور در زمان بچگی سوء استفاده فیزیکی کند و همین موضوع منجر به یک آسیب روانی در آرتور شده است. آرتور در آشفتگی این واقعیتها به بیمارستان پنی رفت و او را به قتل رساند. او سپس به خانه بازگشت و وارد آپارتمان سوفی شد اما سوفی که از حضور آرتور وحشتزده بود به او گفت که خانهاش را ترک کند. این موضوع نشان داد که تمام برخوردهای قبلی آرتور و سوفی تنها توهمات درون سر آرتور بوده است.
پایان قسمت دوم
با تشکر ماهان محبوبی
*******************************************
عالی بود
عالی بود